loading...
دوستانه
حمید بازدید : 18 دوشنبه 11 شهریور 1392 نظرات (0)
تو از شهر غریب بی نشونی اومدی
تو با اسب سفید مهربونی اومدی
تو از دشتای دور و جاده های پر غبار
برای هم صدایی ، هم زبونی اومدی
 
تو از راه می رسی پر از گرد و غبار
تمومه انتظار ، میاد همرات بهار
چه خوبه دیدنت ، چه خوبه موندنت
چه خوبه پاک کنم غبارو از تنت
 
غریب آشنا ، دوستت دارم بیا
منو همرات ببر به شهر قصه ها
بگیر دست منو تو اون دستا
 
چه خوبه سقفمون یکی باشه با هم
بمونم منتظر تا برگردی پیشم
تو زندونم با تو من آزادم
 
تو از شهر غریب بی نشونی اومدی
تو با اسب سفید مهربونی اومدی
تو از دشتای دور و جاده های پرغبار
برای هم صدایی ، هم زبونی اومدی
 
تو از راه میرسی ، پر از گرد و غبار
تمومه انتظار ، میاد همرات بهار
چه خوبه دیدنت ، چه خوبه موندنت
چه خوبه پاک کنم غبارو از تنت
 
غریب آشنا ، دوستت دارم بیا
میشینم می شمرم روزا و لحظه ها
تا برگردی بیای بازم اینجا
 
چه خوبه سقفمون یکی باشه با هم
بمونم منتظر تا برگردی پیشم
تو زندونم با تو ، من آزادم  
 
 
 
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 11
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 8
  • بازدید امروز : 10
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 10
  • بازدید ماه : 10
  • بازدید سال : 22
  • بازدید کلی : 799
  • کدهای اختصاصی